تصمیم گرفتم به مناسبت شهادت این بانوی بزرگوار چند تا مطلب در این باره در وبلاگ بذارم تا انشاالله سر مشق بگیریم بگیریم
ادب حضرت زهرا نسبت به پدر
یکى از آداب و رسوم زمان پیشین این بود که یکدیگر را به اسم صدا مىکردند، و این نوع خطاب نسبت به بعضىها خلاف ادب بود، مخصوصاً حضرت رسول اکرم صلواتاللَّه و سلامه علیه که از مقام والا و احترام خاصى برخوردار بود نمىباید مثل سایر افراد مخاطب قرار گیرد.
لذا خداوند متعال در این رابطه آیهاى نازل فرمود که مسلمین موظف و مکلف شدند آن حضرت را رسولاللَّه خطاب کنند.
در این میان حضرت فاطمه هم مىخواست به این برنامه عمل کند، رسول اکرم (ص) از او خواست که به پدر پدر بگوید، حدیثى که مىخوانید در همین رابطه است:
عن الصادق علیهالسلام قالت فاطمة علیهاالسلام: لما نزلت: «لا تجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضا»
(ر) هبت رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم آن اقول له: یا ابة فکنت اقول: یا رسولاللَّه فاعرض عنى مرة او اثنتین او ثلاثا، ثم اقبل على فقال: یا فاطمة انهالم تنزل فیک و لا فى اهلک و لا فى نسلک، انت منى و انا منک.
انما نزلت فى اهل الجفاء والغلظة من قریش اصحاب البذخ والکبر، قولى: یا ابة، فانها احیى للقلب و ارضى للرب.
از امام صادق علیهالسلام روایت شده که حضرت فاطمه سلاماللَّهعلیها فرمود: وقتى که آیهى (لا تجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضا) یعنى پیغمبر را مثل یکدیگر صدا نزنید نازل شد، منهم ترسیدم از اینکه به آن حضرت (اى پدر) بگویم. لذا آن حضرت را یا رسولاللَّه مىگفتم.
حضرت فرمود: اى فاطمه این آیه دربارهى تو و خانوادهات و نسلت نازل نشده، تو از منى و من از تو هستم، بلکه دربارهى جفاکاران و درشتخویان از قریش و گردنکشان و اهل کبر و غرور نازل شد، شما: اى پدر بگو که قلبم را زنده مىکند و خدا را خشنود مىنماید
ایثار نسبت به پدر و سایر اعضاى خانواده
فاطمهى زهرا علیهاالسلام نه تنها براى افراد مستمند و بىچاره در خانه کمک و ایثار داشت، بلکه در داخل خانوادهى خود نیز ایثارگر بود و به هر یک از خانوادهى خود نیز ایثارگر بود و به هریک از خانوادهى خویش اعم از شوهر و فرزندان ایثار مىکرد.
فاطمه علیهاالسلام خود نمىخورد و على علیهالسلام را سیر مىکرد، و خود گرسنه مىماند و درد و رنج مىکشید، ولى شوهرش را متوجه نمىساخت، و حتى جاهاى مجروح و متورم بدنش را که از هجوم و ضرب مهاجمین خونخوار و منافق به خانهاش صورت گرفته بود، از شوهرش پوشیده داشت و على آنها را هنگام غسل دادن پیکر پاک زهرا متوجه شد.
فاطمه علیهاالسلام به فرزندان نیز ایثار داشت و شبانه روز براى آنان زحمت کشید و دستاس نمود و با مهر و محبت بىنظیر آنان را پرورش داد و راه و رسم پرورش فرزند را به پیروانش نشان داد. او در حالى که مشغول کارهاى سخت و از جمله آرد کردن جو مىشد، از بچههاى خود نیز غفلت نمىکرد و با آن حال به آنان مىرسید و نوازش مىفرمود...
آرى اخلاق اصیل و واقعى، هر انسانى را در رفتار خانوادگیش باید جستجو کرد، نه اخلاق بیرون مرزى و خارج از خانواده، که معمولاً در چنین مواقع، حقیقتیابى و حقیقتشناسى مشکل است، و اى بسا سر از تزویر حقهبازى درمىآورد.
زهرا تجسم ایثار به خانواده و تودههاى جامعه بود و در این میان از ایثارگرى او به پدرش نباید غفلت کرد. وى روزى از پدر بزرگوارش در منزل خود پذیرایى نمود و با پاره نانى آن حضرت را سیر کرد، در حالى که پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله سه روز بود که طعامى میل نکرده بود و فاطمه علیهاالسلام دلش به حال پدر مىسوخت و از شدت عاطفه گریه مىکرد. (1)
از حضرت على علیهالسلام نقل شده است:
ما مشغول کندن خندق بودیم- که بدین وسیله از تهاجم دشمن جلوگیرى نماییم- ناگاه فاطمه علیهاالسلام به حضور پدر رسید و پس از عرض ادب، پاره نانى را به آن حضرت تقدیم داشته و گفت: پدر! این نانها را براى حسنین پخته بودم، اینک اینها را براى تو آوردم. پیامبر خدا آن نان را گرفت و گفت: فاطمه جان! این نخستین طعامى است، که در طول سه روز، پدرت میل مىکند. (2)
در روزگار دیگر رسول خدا به شدت گرسنه بود و نمىتوانست تحمل کند، بدین منظور سر به بیوتات همسرانش زد، ولى چارهاى نشد، سپس به خانه فاطمه آمد، با کمال تأسف آنجا نیز طعامى نبود، پیامبر الهى با تمام گرسنگى از خانه دختر برگشت، در این میان دو عدد نان و مقدارى گوشت از یکى از همسایهها به دست زهرا رسید، آن بانوى ایثارگر آنها را در ظرفى گذاشت و یکى از فرزندانش را به دنبال پدر فرستاد و چنین گفت: سوگند به خدا، رسول خدا را بر خود و فرزندانم مقدم مىدارم. (3)
رسول خدا دوباره وارد خانه دختر شد و از رسیدن تحفه و طعام آگاه گشت، در این بین فاطمه علیهاالسلام غذا را به حضور پدرش آورد، ولى دست غیبى را که از لطف خدا سرچشمه گرفته بود، بالاى سرش دید، زیرا ظرف غذا پر از طعام بود، همگى کنار هم نشسته، خوردند و سیر شدند و سپس زنان و همسران رسول خدا و همسایههاى فاطمه علیهاالسلام نیز از آن بهرهمند گشتند. (4)
از مجموع این قضایا نتیجه مىگیریم که فاطمه علیهاالسلام به پدر و سایر اعضاى خانوادهاش نیز فوقالعاده ایثارگرى کرده و پیوسته براى سلامتى آنان تلاش نموده است.
حتى در تاریخ و کتب تفسیر و حدیث شیعه و سنى آمده است که امام حسن و امام حسین علیهماالسلام مریض شدند، فاطمه همراه با شوهرش نذر کردند که آن دو بزرگوار خوب شوند، آنان سه روز روزه بگیرند...
پس از شفاى فرزندان فاطمه، آن حضرت شخصاً براى شمعون یهودى کار کرد و از اجرت آن مقدارى جو گرفت و سه روز روزه گرفت. هنگام افطار غذایش را- همچون سایر اعضاى خانوادهاش- به تربیت به مسکین، یتیم و اسیر کافر داد، و سورهى دهر در حق آنان نازل شد. (5)
و بدین طریق به جهان و جهانیان ثابت کرد که وى تا چه حدى به بچههایش ایثارگر است؟ و در حق سایر مردم نیز تا آنجا ایثار کرد که سه روز گرسنگى را تحمل کرد، ولى اسیر کافر را سیر نمود.
همدردى با پدر
گاه دشمنان سنگدل، خاک، یا خاکستر بر سر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم مىپاشیدند، هنگامى که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم خانه مىآمد، فاطمه علیهاالسلام خاک و خاکستر را از سر و صورت پدر پاک مىکرد. در حالى که اشک در چشمانش حلقه زده بود پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم مىفرمود:
دخترم غمگین مباش و اشک مریز که خداوند حافظ و نگهبان پدر توست.(1)
در یکى از روزها، ابوجهل مشتى از اراذل مکه را تحریک کرد که به هنگامى که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم در مسجدالحرام به سجده رفته بود، شکمبهى گوسفندى را بیاورند و بر سر حضرت بیفکنند، هنگامى که این کار انجام شد، ابوجهل و اطرافیان صدا به خنده بلند کردند و پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم را به باد مسخره گرفتند.
بعضى از یاران، منظره را دیدند اما دشمن بیرحم چنان آماده بود که توانائى بر دفاع نداشتند، ولى هنگامیکه این خبر به گوش دختر کوچکش فاطمه علیهاالسلام رسید به سرعت به مسجدالحرام آمد و آن را برداشت و با شجاعت مخصوص خودش، ابوجهل و یارانش را نفرین کرد. (2)
برگرفته از سایت :www.yazahra.net