ستاره

زود باش از دستت میره ها...ها وبلاگی کاملا به روز

ستاره

زود باش از دستت میره ها...ها وبلاگی کاملا به روز

کمکم کنید

من { دانیال } بدلیل ماشگلات فراوان  که برایم  پیش اوده از ادامه این مسیر یعنی  فعلا نویسندگی این وبلاگ  تااطلاع ثانوی مغذورم  لطفا مرا فراموش نکنید . معهذا ها ادامه این مسیر را به یکی دیگر از نویسندگان  خوب و پرکار وبلاک میسپارم  وان شخص کسی نیست  جز مرتضی  صدر  پدر گرامییم میسپارم .

ازاین پس ایشان را بعنوان نویسنده مطالب  وبلاگ به شناسید

 

                                 مدیر اجرائی دانیال

استفاده از نظرات دوستان در تدارک وبلاگی بهتر برای شما

توجه                                                                                                               توجه

با عرض سلم و خسته نباشید مجدد به تمام کسانی که این وبلاگ را دوست دارند. من و دیگر مدیران وبلاگ میل داریم تا طرحی را خدمت شما دوستان ارایه کنیم که ان بدین شرح است: ما قصد داریم که از طریق نظر سنجی بخشی را به این وبلاگ اضافه کنیم .این بخش با عنوان دل نوشته ها {جملات قصار و اشعار و اس.ام.اس و هرچیزی که به نظر خودتون جالب} تاسیس می شود. که طرز کار ان بدین شرح است :کسانی که قصد دارند تا مطلبی را در این قسمت ازخود یا منبعی دیگر{البته با ذکر منبع} درج کنند در قسمت نظرات با درج نام خودشان مطلب مورد نظر را تایپ و بنویسند که مایلند این مطلب در وبلاگ به ثبت برسد تا ما هم ان را به ثبت برسانیم...البته این طرح هنوز اجرا نشده و همانطور که گفتم هر گاه نظرات شما برای این پست به حد مورد نظر ما رسید این طرح اجرا خواهد شد.

لطفا نظرات خود را سریعا اعلام فرمایید تا ما نیز اقدامات لازم را انجام دهیم  در ضمن حتی اگر مخلف هستید نیز نظر دهید تا ما راحت تر تصمیم گیری کنیم.

                                                                                      مدیر.نویسنده وبلاگ{دانیال}

مطالب عاشقانه

برخی از جلوه های رفتاری واخلاقی حضرت زهرا(س)

 تصمیم گرفتم به مناسبت شهادت این بانوی بزرگوار چند تا مطلب در این باره در وبلاگ بذارم تا انشاالله سر مشق بگیریم بگیریم                                                                                    

ادب حضرت زهرا نسبت به پدر

یکى از آداب و رسوم زمان پیشین این بود که یکدیگر را به اسم صدا مى‏کردند، و این نوع خطاب نسبت به بعضى‏ها خلاف ادب بود، مخصوصاً حضرت رسول اکرم صلوات‏اللَّه و سلامه علیه که از مقام والا و احترام خاصى برخوردار بود نمى‏باید مثل سایر افراد مخاطب قرار گیرد.
لذا خداوند متعال در این رابطه آیه‏اى نازل فرمود که مسلمین موظف و مکلف شدند آن حضرت را رسول‏اللَّه خطاب کنند.
در این میان حضرت فاطمه هم مى‏خواست به این برنامه عمل کند، رسول اکرم (ص) از او خواست که به پدر پدر بگوید، حدیثى که مى‏خوانید در همین رابطه است:
عن الصادق علیه‏السلام قالت فاطمة علیهاالسلام: لما نزلت: «لا تجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضا»
(ر) هبت رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم آن اقول له: یا ابة فکنت اقول: یا رسول‏اللَّه فاعرض عنى مرة او اثنتین او ثلاثا، ثم اقبل على فقال: یا فاطمة انهالم تنزل فیک و لا فى اهلک و لا فى نسلک، انت منى و انا منک.
انما نزلت فى اهل الجفاء والغلظة من قریش اصحاب البذخ والکبر، قولى: یا ابة، فانها احیى للقلب و ارضى للرب.
از امام صادق علیه‏السلام روایت شده که حضرت فاطمه سلام‏اللَّه‏علیها فرمود: وقتى که آیه‏ى (لا تجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضا) یعنى پیغمبر را مثل یکدیگر صدا نزنید نازل شد، منهم ترسیدم از اینکه به آن حضرت (اى پدر) بگویم. لذا آن حضرت را یا رسول‏اللَّه مى‏گفتم.
حضرت فرمود: اى فاطمه این آیه درباره‏ى تو و خانواده‏ات و نسلت نازل نشده، تو از منى و من از تو هستم، بلکه درباره‏ى جفاکاران و درشت‏خویان از قریش و گردنکشان و اهل کبر و غرور نازل شد، شما: اى پدر بگو که قلبم را زنده مى‏کند و خدا را خشنود مى‏نماید

ایثار نسبت به پدر و سایر اعضاى خانواده

فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام نه تنها براى افراد مستمند و بى‏چاره در خانه کمک و ایثار داشت، بلکه در داخل خانواده‏ى خود نیز ایثارگر بود و به هر یک از خانواده‏ى خود نیز ایثارگر بود و به هریک از خانواده‏ى خویش اعم از شوهر و فرزندان ایثار مى‏کرد.
فاطمه علیهاالسلام خود نمى‏خورد و على علیه‏السلام را سیر مى‏کرد، و خود گرسنه مى‏ماند و درد و رنج مى‏کشید، ولى شوهرش را متوجه نمى‏ساخت، و حتى جاهاى مجروح و متورم بدنش را که از هجوم و ضرب مهاجمین خونخوار و منافق به خانه‏اش صورت گرفته بود، از شوهرش پوشیده داشت و على آنها را هنگام غسل دادن پیکر پاک زهرا متوجه شد.
فاطمه علیهاالسلام به فرزندان نیز ایثار داشت و شبانه روز براى آنان زحمت کشید و دستاس نمود و با مهر و محبت بى‏نظیر آنان را پرورش داد و راه و رسم پرورش فرزند را به پیروانش نشان داد. او در حالى که مشغول کارهاى سخت و از جمله آرد کردن جو مى‏شد، از بچه‏هاى خود نیز غفلت نمى‏کرد و با آن حال به آنان مى‏رسید و نوازش مى‏فرمود...
آرى اخلاق اصیل و واقعى، هر انسانى را در رفتار خانوادگیش باید جستجو کرد، نه اخلاق بیرون مرزى و خارج از خانواده، که معمولاً در چنین مواقع، حقیقت‏یابى و حقیقت‏شناسى مشکل است، و اى بسا سر از تزویر حقه‏بازى درمى‏آورد.
زهرا تجسم ایثار به خانواده و توده‏هاى جامعه بود و در این میان از ایثارگرى او به پدرش نباید غفلت کرد. وى روزى از پدر بزرگوارش در منزل خود پذیرایى نمود و با پاره نانى آن حضرت را سیر کرد، در حالى که پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله سه روز بود که طعامى میل نکرده بود و فاطمه علیهاالسلام دلش به حال پدر مى‏سوخت و از شدت عاطفه گریه مى‏کرد. (1)
از حضرت على علیه‏السلام نقل شده است:
ما مشغول کندن خندق بودیم- که بدین وسیله از تهاجم دشمن جلوگیرى نماییم- ناگاه فاطمه علیهاالسلام به حضور پدر رسید و پس از عرض ادب، پاره نانى را به آن حضرت تقدیم داشته و گفت: پدر! این نانها را براى حسنین پخته بودم، اینک اینها را براى تو آوردم. پیامبر خدا آن نان را گرفت و گفت: فاطمه جان! این نخستین طعامى است، که در طول سه روز، پدرت میل مى‏کند. (2)
در روزگار دیگر رسول خدا به شدت گرسنه بود و نمى‏توانست تحمل کند، بدین منظور سر به بیوتات همسرانش زد، ولى چاره‏اى نشد، سپس به خانه فاطمه آمد، با کمال تأسف آنجا نیز طعامى نبود، پیامبر الهى با تمام گرسنگى از خانه دختر برگشت، در این میان دو عدد نان و مقدارى گوشت از یکى از همسایه‏ها به دست زهرا رسید، آن بانوى ایثارگر آنها را در ظرفى گذاشت و یکى از فرزندانش را به دنبال پدر فرستاد و چنین گفت: سوگند به خدا، رسول خدا را بر خود و فرزندانم مقدم مى‏دارم. (3)
رسول خدا دوباره وارد خانه دختر شد و از رسیدن تحفه و طعام آگاه گشت، در این بین فاطمه علیهاالسلام غذا را به حضور پدرش آورد، ولى دست غیبى را که از لطف خدا سرچشمه گرفته بود، بالاى سرش دید، زیرا ظرف غذا پر از طعام بود، همگى کنار هم نشسته، خوردند و سیر شدند و سپس زنان و همسران رسول خدا و همسایه‏هاى فاطمه علیهاالسلام نیز از آن بهره‏مند گشتند. (4)
از مجموع این قضایا نتیجه مى‏گیریم که فاطمه علیهاالسلام به پدر و سایر اعضاى خانواده‏اش نیز فوق‏العاده ایثارگرى کرده و پیوسته براى سلامتى آنان تلاش نموده است.
حتى در تاریخ و کتب تفسیر و حدیث شیعه و سنى آمده است که امام حسن و امام حسین علیهماالسلام مریض شدند، فاطمه همراه با شوهرش نذر کردند که آن دو بزرگوار خوب شوند، آنان سه روز روزه بگیرند...
پس از شفاى فرزندان فاطمه، آن حضرت شخصاً براى شمعون یهودى کار کرد و از اجرت آن مقدارى جو گرفت و سه روز روزه گرفت. هنگام افطار غذایش را- همچون سایر اعضاى خانواده‏اش- به تربیت به مسکین، یتیم و اسیر کافر داد، و سوره‏ى دهر در حق آنان نازل شد. (5)
و بدین طریق به جهان و جهانیان ثابت کرد که وى تا چه حدى به بچه‏هایش ایثارگر است؟ و در حق سایر مردم نیز تا آنجا ایثار کرد که سه روز گرسنگى را تحمل کرد، ولى اسیر کافر را سیر نمود.

همدردى با پدر

گاه دشمنان سنگدل، خاک، یا خاکستر بر سر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم مى‏پاشیدند، هنگامى که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم خانه مى‏آمد، فاطمه علیهاالسلام خاک و خاکستر را از سر و صورت پدر پاک مى‏کرد. در حالى که اشک در چشمانش حلقه زده بود پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم مى‏فرمود:
دخترم غمگین مباش و اشک مریز که خداوند حافظ و نگهبان پدر توست.(1)
در یکى از روزها، ابوجهل مشتى از اراذل مکه را تحریک کرد که به هنگامى که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم در مسجدالحرام به سجده رفته بود، شکمبه‏ى گوسفندى را بیاورند و بر سر حضرت بیفکنند، هنگامى که این کار انجام شد، ابوجهل و اطرافیان صدا به خنده بلند کردند و پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم را به باد مسخره گرفتند.
بعضى از یاران، منظره را دیدند اما دشمن بیرحم چنان آماده بود که توانائى بر دفاع نداشتند، ولى هنگامیکه این خبر به گوش دختر کوچکش فاطمه علیهاالسلام رسید به سرعت به مسجدالحرام آمد و آن را برداشت و با شجاعت مخصوص خودش، ابوجهل و یارانش را نفرین کرد. (2)

 

برگرفته از سایت :www.yazahra.net